علم غيب اولياى الهى در قرآن مجيد
علم غيب اولياى الهى در قرآن مجيد
مقدمه
از ديدگاه شيعه، يكي از صفات و ويژگيهای امامان معصوم عليهم السلام، غيب دانستن آنان است كه يك مسأله اعطايی از جانب خداوند به آنان می باشد؛ همانگونه كه خداوند برای پیامبران عليهم السلام اين علم را تعليم دادهاست.بنابراین علوم غيبى پيامبران و ائمه عليهم السلام استقلالى نيست، بلكه به تعليم الهى است.
دسته نخست: آياتی که علم غيب را مختص ذات الهی می دانند
طبق دستهای از آيات، علم غيب منحصر به ذات خداوند متعال است و كس ديگری از آن بهره مند نيست:
وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَلا حَبَّةٍ في ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبينٍ. (انعام/59)
و كليدهاى غيب، تنها نزد اوست. جز او [كسى] آن را نمىداند، و آنچه در خشكى و درياست مىداند، و هيچ برگى فرو نمىافتد مگر [اينكه] آن را مىداند، و هيچ دانهاى در تاريكيهاى زمين، و هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت] است.
آيه دوم:
قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ. (نمل/65)
بگو: «هر كه در آسمانها و زمين است- جز خدا- غيب را نمىشناسند و نمىدانند كى برانگيخته خواهند شد؟
دسته دوم: آياتي كه علم غيب را از پيامبر نفی میكنند:
در طول این دسته از آیاتی که علم غیب را مختص ذات مقدس الهی بر می شمارد دستهای ديگري از آيات، تصريح دارد براينكه رسول خدا به دستور پروردگار براي مردم صريحاً بيان كرده است كه از غيب چيزی نمیداند:
قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ. (انعام/50)
بگو: «به شما نمىگويم گنجينههاى خدا نزد من است و غيب نيز نمىدانم و به شما نمىگويم كه من فرشتهام. جز آنچه را كه به سوى من وحى مىشود پيروى نمىكنم.
قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَما أَدْري ما يُفْعَلُ بي وَلا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ وَما أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ مُبينٌ (احقاف/9)
بگو: «من پيامبر نوظهورى نيستم و نمىدانم با من و شما چه خواهد شد من تنها از آنچه بر من وحى مىشود پيروى مىكنم، و جز بيمدهنده آشكارى نيستم!»
دسته سوم: آياتی كه علم غيب را برای غير خداوند ثابت میكنند:
دسته ديگري از آيات، علم غيب را نه تنها براي خدا، بلكه براي غير آن ذات يگانه نيز از جمله برای رسولان الهی[1] ثابت مینمايند.
وَما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظيمٌ. (آل عمران/179)
و خدا بر آن نيست كه شما را از غيب آگاه گرداند، ولى خدا از ميان فرستادگانش هر كه را بخواهد برمىگزيند. پس، به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و اگر بگرويد و پرهيزگارى كنيد، براى شما پاداشى بزرگ خواهد بود.
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً (جن/26-27)
عالم الغيب او است، و هيچكس را بر اسرار غيبش آگاه نمىسازد، مگر رسولانى كه آنها را برگزيده است و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آنها قرار مىدهد.
نكته تكميلى اثبات علم غيب براى اولياى غير پيامبر
در آیه اخیر حرف «من»تبعیضی هست به اصطلاح وبه این معنی هست که «رسول»یکی از مصادیق افرادی هست که از خداوند علوم غیبی را در یافت می کند ویکی از مصادیق بارز در قرآن مجید مادر حضرت موسی بانو «یوکابد»می باشد که خداوند متعال به صراحت در سوره مبارکه قصص بیان می کند که ما به ایشان برخی از اخبار غيبی را دادیم :
وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ (قصص/7 )
ما به مادر موسى وحي –الهام- كرديم كه او را شير ده ، و هنگامى كه بر او ترسيدى وى را در دريا (ى نيل ) بيفكن ، و نترس و غمگين مباش كه ما او را به تو باز مى گردانيم ، و او را از رسولانش قرار مى دهيم .
ويا در سوره مباركه طه مي خوانيم:
إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى (38) أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ (طه/38-39)
آن زمان كه به مادرت آنچه را لازم بود الهام كرديم . كه او را در صندوقى بيفكن ، و آن صندوق را به دريا بينداز، تا دريا آنرا به ساحل بيفكند، و دشمن من و دشمن او آنرا بگيرد.
از این جهت است که مثلا در کتاب فتح الباری فی شرح صحیح البخاری جناب ابن حجر عسقلانی- از کتاب های مهم اهل سنت - چس از ذکر این آیه شریفه وعبارت«من رسول» را ذکر می کند در توضیح آن می نویسد«والولی التابع للرسول-و{همچنین است} ولی الهی که که تابع پیامبر باشد» .
نتيجه نهايی از آیات قرآن مجید:
با توجه به سه دسته آياتی كه در باره علم غيب برشمرديم، اين نتيجه به دست ميآيد كه علم غيب در واقع و حقيقت اختصاص به خداوند دارد و به ديگر عبارت، علم غيب ذاتا و استقلالا مال خداوند متعال است. اين مطلب از دو دسته آيات نخست استفاده ميشود؛ اما علم غيب پيامبران ودیگر اولیای الهی، ذاتی و استقلالی نيست؛ بلكه تبعی و عرضی است به اين بيان كه علم غيب آنان اعطا شده از جانب خداوند است. اين مطلب را از دسته سوم آيات به دست میآوريم.
بنابراين، شيعيان علم غيب را به اين معنا و بيان (يعني تبعي نه استقلالی و ذاتی) برای پيامبران و ائمه معصومين عليهم السلام اعتقاد دارند و اين گونه اعتقاد نه تنها مخالف آيات قرآن نيست؛ بلكه برگرفته از آيات است.
[1] -در قران نمونه های فراوانی از مصادیق این علوم را برای برخی از انبیاذکر کرده که از مشهورترین آنها این آیه شریفه در باره حضرت مسیح هست که می فرماید: { وَأُنبئکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِکُمْ. (آل عمران/49) و شما را از آنچه مي خوريد و در خانه هاتان ذخيره مي کنيد، خبر مي دهم.}
دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید.
آخرین مطالب سایت

علم غيب اولياى الهى در قرآن مجيد
مساله علم غیب از مسال چالش برانگیز میان شیعیان و وهابیت می باشد که در این مقاله با نگاه قرآنی به این مساله پرداخته شده است.

مقدمه اى در علوم غيبى ائمه واولياى الهى«ع»
از ديدگاه شيعه، يكي از صفات و ويژگيهای امامان معصوم عليهم السلام، غيب دانستن آنان است كه يك مسأله اعطايی از جانب خداوند به آنان می باشد؛ همانگونه كه خداوند برای پیامبران عليهم السلام اين علم را تعليم دادهاست.بنابراین علوم غيبى پيامبران و ائمه عليهم السلام استقلالى نيست، بلكه به تعليم الهى است.